سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

من ماشینم رو میخام

یکی از دوستای بابام یک ماشین آهنی بهم داده بود که وقتی راه میبردمش چرخهاش قژقژ صدا میکرد و منم کلی کیف میکردم. بعداز یکی دو روز بابام ماشینم رو قایم کردش که یکوقت خراب نشه٬ آخه از اون ماشین گرونها بود.

هنوز لنگه اون ماشین رو ندیدم و اگه یکروز ببینم میخرمش تا بازم ماشین بازی کنم و از صدای چرخهاش کیف کنم.

بابام قلکم رو هم قایم کرده بود تا یکوقت از اون پولها ورندارم و خرج نکنم. شاید میخواست پس انداز کردن رو یاد بگیرم یا میترسید که از اون سکه های براق بردارم و برکت پولهام بپره و بره!   

یکروز که بابام مغازه نبود نمیدونم دنبال قلکم میگشتم یا میخواستم ماشینم رو پیدا کنم. رفتم بالای میز خیاطی و بزحمت دستم رو رسوندم بالای طاقچه ای که نزدیک سقف بود. همینجوری که دستم رو میکشیدم رو طاقچه یکدفعه یک چیزی منو پرت کرد و محکم افتادم رو میز! خیلی ترسیده بودم٬ آخه نمیدونستم اون بالا چی بود که پرتم کرد!

بعدا که بزرگتر شدم فهمیدم که دستم خورده بود به سیم لخت برق.

 پینوشت: به تعدادی از کامنتها پاسخ داده شده

 

میلیونها سال انتظار

آدم ملیونها سال منتظر بوده تا نوبتش بشه و بدنیا بیاد. وقتی که اینهمه منتظر بودیم که بیایم اینجا٬ واسه چی بعضیها از اومدنشون پشیمون میشن و خودشون رو میکشند؟ اگه میدونستند که اینهمه طول کشیده که بیان بازم اینکارو میکردند؟!

اونائی که آدم میکشند و اعدام میکنند٬ اگه اینو میدونستند و می فهمیدند باز هم آدمها رو میکشتند؟!!

اونائی که دوستاشون و دور و بریهاشون رو اذیت میکنند و آزار میدند٬ اگه اینو میدونستند و می فهمیدند باز هم اینکار رو میکردند؟!

اونائی که با احساسات کسای دیگه بازی میکنند٬ اگه اینو میدونستند و می فهمیدند باز هم اینکار رو میکردند؟!

من و تو که حالا اینو میدونیم٬ میریم راجع بهش فکر کنیم تا شاید تو رفتارمون تجدیدنظر کنیم و برخوردهامون رو بهتر کنیم؟!

 پی نوشت ۱:  شاید ما فکر کنیم که در زمان و مکان نامناسب بدنیا آمدیم و نخواهیم به این فکر کنیم که آن همه منتظر بودیم که اینهمه درد و رنچ بکشیم. ولی این یک واقعیت انکار ناپذیر است که الان اینجا هستیم. حتی اگر نخواهیم در مورد خودمان اینگونه بیاندیشیم٬ آیا چنین اندیشه ای (که به نظر من واقعیت است) در مورد اطرافیانمان٬ در تنظیم رابطه ما تاثیر نخواهد گذاشت؟

 پینوشت ۲: به تعدادی از کامنتها پاسخ داده شده