سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

با پوزش

 تا دوشنبه شب نخواهم نوشت!

خودکاوی و خودهیپنوتیزم!

وقتی که راجع به بچگیم و گذشته‌هام مینویسم٬ میرم تو جلد اونوقتهام و یکجورهائی همونجوری میشم و همون آدم میشم!
سعی میکنم رابطه علت و معلولی برخوردها و کارها رو در بیارم. خودم و محیط اطراف و آدمهای دوروبرم رو بیشتر بشناسم و ... ببینم که نقاط ضعف و قوتم چی بوده... اگه چیزی یا مسئله‌ای بوده که باعث عقده‌‌ای شده٬ ریشه‌یابی‌ کنم و گره‌‌های کور رو باز کنم و ... چراها و انگیزه‌ها را کشف کنم و از سطح به عمق برم ...

فکر میکنم که اگر اخیرا برخوردهایم لمپنی و اصطلاحاتم بی‌تربیتانه‌تر شده است٬ بخاطر این است  که در رابطه با زندگیم در گاراژ مینویسم. این پروسه و مرحله گاراژ٬ وضعیتی ویژه است. چرا که در بحرانی‌ترین موقعیت سنی٬ در یکی از بدمحله‌ترین مناطق تهران زندگی میکرده‌ام.