وقتی که راجع به بچگیم و گذشتههام مینویسم٬ میرم تو جلد اونوقتهام و یکجورهائی همونجوری میشم و همون آدم میشم!
سعی میکنم رابطه علت و معلولی برخوردها و کارها رو در بیارم. خودم و محیط اطراف و آدمهای دوروبرم رو بیشتر بشناسم و ... ببینم که نقاط ضعف و قوتم چی بوده... اگه چیزی یا مسئلهای بوده که باعث عقدهای شده٬ ریشهیابی کنم و گرههای کور رو باز کنم و ... چراها و انگیزهها را کشف کنم و از سطح به عمق برم ...
فکر میکنم که اگر اخیرا برخوردهایم لمپنی و اصطلاحاتم بیتربیتانهتر شده است٬ بخاطر این است که در رابطه با زندگیم در گاراژ مینویسم. این پروسه و مرحله گاراژ٬ وضعیتی ویژه است. چرا که در بحرانیترین موقعیت سنی٬ در یکی از بدمحلهترین مناطق تهران زندگی میکردهام.
سلام
سفر به خیر
در ضمن خیلی نگران نباش( لحن صحبت)
سلام
افرین اینکه داری ریشه یابی نیکنی خیلی عالیه
راستی واقا گربهرو اونطوری زدیش؟؟؟
بیا ببین لاک پشتم چطوره
اصلاح میکنم
نیکنی = میکنی
واقا= واقعا
...بیرون اومدن آدم ها از اون جور جاها(!)قطعا با هم خیلی متفاوته یکی می شه...!!!یکی می شه...!!!یکی هم می شه سمفونی
!
پس بودن در اون جور جاها(!)مهم نیست.مهم چطور بیرون اومدنه...
اگر این ظلال نابخرد تاریکِ فراق
برود دورترک
پوپک مستِ خیالِ دلِ من
رام تر آرامتر
می زند پر به سکوت
تا نشیند در بند
که جهان تنگ تر از
کابُکِ آویخته ی چشم تو است
اگر این ظلال نابخرد تاریکِ فراق
برود دورترک
من تو را فاصله نیست
که جهان تنگ تر از
قطره ی بارانی چشمان تو است
پای هر پیچک ناز احساس
تو مرا می بینی بازهم با آهنگ
که افق می بوسد دانه دانه گل سنگ
اگر این ظلال نابخرد تاریکِ فراق
نرود دورترک
چه کسی مرثیه ای خواهد خواند
وقت نیلوفر ٍخواب؟؟؟
همین طور تاخیرهای ادامه دار...نگران می شوم عزیز!!!لااقل از احوالاتتان بگویید و اینکه چه کاری این قدر مهم است که وقت نوشتن را ازتان می گیرد.......
درودی سبز
کاش می توانستم این روزها به کودکی هایم سرکی بکشم ... دلم تنگ است
خوش به حالت من از کودکیم چیزی یادم نیست .
سلام خوبین ؟.......یاد اون ضرب المثل لقمان افتادم....ادب از که آموختی ؟.......خوب خیلی ها تو بهتین محیط ها بدترین آدما میشن....این یه ویژگیه خوب برای شماست.....
تشکر از اطلاع رسانی....