سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

جامعه‌شناسی تجربی

وقتی که به اینجا آمدم٬ بعداز تمام کردن کلاس نروژی٬ یک کلاس برایمان گذاشتند به اسم جامعه‌شناسی نرو‌ژ.
بعداز اینکه این دوره را گذراندم٬ به خودم گفتم که این جامعه بزرگ از مجموعه جامعه‌های کوچکتر تشکیل شده - پس بنابراین اصل که از شناخت اجزاء یک پدیده میتوان کل جریان رو شناخت -  بهتر است که به جوامع (کلیسا٬ دیسکو٬ گروهها سیاسی - اجتماعی - حقوق‌بشری و غیره) کوچکتر بروم و عملا با شناختن این تجمعهای کوچک و روابط و ضوابط درونی آنها بطور عینی٬ شناختی واقع‌بینانه‌تر نسبت به کل جامعه پیدا خواهم کرد.

متاسفانه (به علت افتادن تو چاله چوله‌های روزگار) بعداز مدتی این ؛جامعه‌شناسی تجربی؛ تعطیل شد که دوباره سعی میکنم اینکار رو (با دیدی بازتر و تجربه‌ای بیشتر) بکنم و برداشتها و بررسیهام رو بنویسم. از جمله این سه چهار نوشته اخیرم که تحت عنوان روابط و روانشناسی تجربی است٬ در این رابطه می‌باشد.

تور نامرئی

وقتی یکی ازش تعریف میکنه٬ انقدر مجذوب و شیفته طرف میشه که با خودش میگه ؛ببین چه آدم روشن و فهمیده‌ای است که من رو کشف کرد؛  دیگه به این فکر نمی‌کنه که انگیزه این تعریف چی هستش و ...

فکر کنم تعریف و تمجید دیگران رو هوا قاپیدن٬ ناشی از خود‌کم‌بینی و ناشی از احساس حقارت است!

این مسئله میتونه این رو نشون بده که چه‌جوری در اثر ضعفهای خودمون٬ ممکنه دیگری رو بیش از حد بزرگش کنیم و یا احیانا تور و تله‌ پهن شده رو نبینیم!

مسئله وقتی پیچیده‌تر میشه که بخاطر غروری که داره٬ نه میخواهد و نه توان و ظرفیت اینرا دارد که ضعفهای خودش را ببیند و یا حتی بشنود و در موردشان فکر کند.