سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

شیرینی خامه ای

سمفونی از خانه مامان و باباش بجز چند خاطره دور و مبهم چیز بیشتری یادش نمیاد!

یادشه وقتی پیش مامانش میرفت٬ باباش برابر قیمت یک شیرینی خامه ای به مادرش پول میداد که براش شام بخره یا شام درست کنه. مادرش ازش می پرسید چی میخای؟ سمفونی میگفت شیرینی خامه ای. بعدش میرفتند و یک شیرینی خامه ای گنده میخریدند و او همه اش را میخورد. آخه سمفونی شیرینی خیلی دوست داره و یکی از علتهای خراب شدن دندونهاش هم همینه! بعضی وقتها که نون خامه ای خیلی بزرگ بود و گرونتر بود٬ پیراشکی میخریدند تا بقیه پول را پس انداز کنند برای دفعه بعد که بتونند اون نون خامه ای بزرگه را بخرند.

 هفته ای یکبار و یا ماهی یکبار سمفونی پیش مامانش بود و شام شیرینی می خورد!

 

    

آیا یک عاشق میتواند دروغ بگوید؟!


آدمی معمولا در پنج حالت حرف راست می زند و دروغ نمی گوید!

  1. آدم صادق باشد.
  2. وقتی که مسته و از خودش بیخود شده. مگر نمی گویند مستی و راستی؟
  3. در حالت هیپنوتیزم.
  4. وقتی که دچار تضاد شدید است. مثلا وقتی که داره شکنجه میشه و زیر شکنجه بریده٬ و یا وقتی که با دوستش دعوایش شده٬ هر چی که در رابطه با دوستش تو دلش بوده را خالی میکند و بیرون میریزد. حرفهائی را که در حالت عادی نمی تواند بزند در حالتی که کنترل خود را از دست داده است میزند.
  5. وقتی که عاشقه. یک عاشق نمیتواند به عشقش دروغ یگوید و چیزی را از او پنهان کند. اگر یک عاشق به معشوقش دروغ بگوید بهتر است در اصالت این عشق شک کرد و اگر بر فرض اینکه عاشق باشد٬ این دروغگوئیها همچون موریانه عشقشان را از تو می خورد و در نهایت عشقشان می پوکد و می پوسد! (البته ظرفیت طرف مقابل هم در این بحث جایگاه خاص خود را دارد و این را هم باید در نظر گرفت که صداقت با سادگی فرق دارد!).

در ضمن پنهان کردن و نگفتن چیزی٬ آنروی سکه دروغگوئی است و حرف ناقص و قسمتی از واقعیت را گفتن و بقیه را پوشاندن نیز دروع (پیچیده) است!