سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

نوار ضبط

یکی از دوستام چهار ماهه که قرار ِ یکسری نوار بهم بده که تهیه کردنش اینجا سخته. قرار بود که این صدای این نوارها رو بریزم توی CD و  که کپی از CD رو هم به اون بدم. آخه دوستم هم نوارها رو از یکی از دوستاش قرض کرده.

من قرار بود یک کامپیوتر Laptop (دست دوم) به همین دوستم (مجانی یا هدیه) بدم که مال خودش باشه.
دو هفته پیش بهش گفتم که هروقت نوارها ر دادی٬ منهم کامپیوتر رو بهت میدم! بعد که با خودم فکر کردم دیدم حرفم درست نبوده و من که نباید طلبکار باشم و ... خلاصه هفته پیش کامپیوتر رو بهش دادم.

دیروز بهش گفتم چهار ماه ِ که قرار ِ اون نوارها رو به من بدی تا گوش کنم و توی CD بریزم٬ چرا نمیدی؟
گفت: آخه ضبط‌صوت خودم خرابه و خودم نمی‌تونم گوش کنم!!

با اینکه صداقت این دوستم رو تحسین میکنم٬ ولی برای حماقتش متاسفم‌! آخه اگه نوارها رو به من میداد و توی CD میریختم٬ اونهم میتونست با همون کامپیوتری که بهش دادم گوش کنه دیگه! 

فکر کنم بهتر ِ ازش بخوام که منو با دوستش آشنا کنه تا نوارها رو از صاحب اصلیش قرض کنم.

پینوشت: این دوستم آدرس این وبلاگم رو میدونه و آخرین باری که اینجا رو خوند ۳۰ شهریور بود که اونم خودم بهش گفته بودم ؛راجع به تو نوشتم؛!

نتیجه ۱: اگه چیزی یا هدیه‌ای می‌خواهیم به یکنفر یا یک دوست بدیم٬ بهتر ِ که بدون چشمداشت و احساس طلبکاری بدیم.
نتیجه ۲: هرکسی صلاحیت اینو نداره که ازش چیزی رو به امانت و یا قرض بگیریم
نتیچه ۳: بعضیها (خیلیها) اگر نتوانند ار چیزی استفاده کنند٬ حاضر نیستند که دیگران و حتی دوستان صمیمیشان از آن چیز بهره‌مند شوند! (به نظر من این در نتیجه خودخواهی و انحصار‌طلبی است.)
  

جامعه‌شناسی تجربی

وقتی که به اینجا آمدم٬ بعداز تمام کردن کلاس نروژی٬ یک کلاس برایمان گذاشتند به اسم جامعه‌شناسی نرو‌ژ.
بعداز اینکه این دوره را گذراندم٬ به خودم گفتم که این جامعه بزرگ از مجموعه جامعه‌های کوچکتر تشکیل شده - پس بنابراین اصل که از شناخت اجزاء یک پدیده میتوان کل جریان رو شناخت -  بهتر است که به جوامع (کلیسا٬ دیسکو٬ گروهها سیاسی - اجتماعی - حقوق‌بشری و غیره) کوچکتر بروم و عملا با شناختن این تجمعهای کوچک و روابط و ضوابط درونی آنها بطور عینی٬ شناختی واقع‌بینانه‌تر نسبت به کل جامعه پیدا خواهم کرد.

متاسفانه (به علت افتادن تو چاله چوله‌های روزگار) بعداز مدتی این ؛جامعه‌شناسی تجربی؛ تعطیل شد که دوباره سعی میکنم اینکار رو (با دیدی بازتر و تجربه‌ای بیشتر) بکنم و برداشتها و بررسیهام رو بنویسم. از جمله این سه چهار نوشته اخیرم که تحت عنوان روابط و روانشناسی تجربی است٬ در این رابطه می‌باشد.