سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

الو الو... من رسیدم

پسرعمو یک پسر داره که هم‌سن منه. یک دختر داره که دو سال از من بزرگتره و یک پسر دیگه داره که دو سال از من کوچکتره.
تا منو دیدند همشون به‌اضافه زن پسرعموم یک عالمه بغل و بوسم کردند و رفتیم تو. تا اونموقع نمی‌دونستم بوسیده شدن انقدر مزه داره و کیف میده! شاید هم بوسهای اونا مزه‌دار بود!
تا رفتیم تو٬ زن پسرعمو دوید طرف تلفن. من که تا  اون موقع تلفن ندیده بودم! اونوقتها تلفنها کنارش یک دسته داشت که باید می‌چرخوندنش (مثل هندل ماشین - واسه همین من اسمشو گذاشتم تلفن هندلی) تا به یک جائی به اسم مرکز وصل میشد. خلاصه تلفن وصل شد به مرکز٬ و مخابرات هم وصل کرد به تبریز٬ همونجائی که پسرعمو بود. بهش گفتند نگران نباش و زودی بیا که سمفونی اومده.
آخه قرار بود که من با ایران‌پیما بیام و پسرعمو هم واسه اینکه منو (بقول خارجیها) سورپرایز کنه٬ سرزده و بدون خبر به بابام٬ اومده بود تبریز استقبال من تا بعدش با هم بیایم خوی. آخه منو خیلی دوست داشت دیگه. ولی اتوبوس ایران‌پیما جا نداشت و بابام بلیط میهن‌تور می‌گیره. اگر من تو تبریز پیاده می‌شدم و یک‌خورده هواخوری میکردم و یا پسرعمو کمی پیاده‌روی و کنجکاوی می‌کرد شاید همدیگه رو می‌دیدیم. آخه گاراژهای ایران‌پیما و میهن‌تور توی تبریز نزدیک هم بودند. بابام هم که تلفن نداشت خبر بده و اصلا فکرش رو نمیکرد که پسرعموش یک همچین کاری بکنه!

منیر (دختر پسرعمو) یک صفحه روی گرام گذاشت و با آهنگش شروع کرد به رقصیدن. بعدا فهمیدم که صدای مهوش (۱) بودش. من که خیلی مومن و مذهبی بودم٬ ناراحت  شدم و اومدم بیرون و در ٍ‌ کوچه روی پله نشستم. بعد‌از کمی اومدند و گفتند چی شده٬ چرا ناراحت شدی؟ منهم گفتم آهنگ گذاشتید و می‌رقصید٬ من نمی‌خوام بشنوم و ببینم٬ آخه گناه داره!
اونها هم ازم معذرت‌خواهی کردند و گفتند دیگه از اینکارها نمی‌کنیم! رفتیم تو و شام آش‌رشته خوردیم که خیلی خوشمزه بود. تا اونموقع من نمی‌دونستم که انقدر آش‌رشته دوست دارم. آخه بابام یا بلد نبود و یا وقت نمی‌کرد که درست کنه٬ واسه همین من هم یاد نگرفتم و بلد نیستم آش‌رشته درست کنم!

۱- من الان یادم نمیاد صدای مهوش چه‌جوری بود و چه شکلی می‌خونده. الان خیلی دوست دارم ببینم چه‌تیپی میخوند و صداش رو بشنوم! لطفا اگر کسی تو اینترنت آهنگهاش رو سراغ داره٬ لینکش رو بهم بده و یا اگر آهنگش رو تو فایل MP3 یا ...  دارید درصورت امکان٬  میتونید ضمیمه ایمیل برام بفرستید. مرسی.

 پی‌نوشت:

 با تشکر از همه دوستان که کمک کردند لینک مهوش رو  تو اینترنت پیدا کنم.

 

توضیحاتی درباره صفحه نظرات و گفتمان سر‌گشاده

یکی می‌گفت همونجور که ماهی باید توی آب باشه٬ یک روشنفکر و ...٬ باید توی مردم باشه.
من بدون اینکه ادعای روشنفکری و یا چیز دیگه‌ای داشته باشم٬ فقط به عنوان کسی که این وبلاگ رو می‌نویسم می‌خوام از این اصل استفاده کنم و بگم که واسم مهمه که با خواننده‌هام و دوستام پیوند و رابطه داشته باشم و نظرات همه شماها واسه من و نوشته‌هام (که برای شماها و همه اونهائی که بعدها می‌خوننش٬ می‌نویسم) مهمه و روی کمیت و کیفیت نوشته‌هام تاثیر داره و بهم کمک می‌کنه.

در اصل با نظر دادنتون و پیشنهاد و انتقاد کردنتون٬ تو این وبلاگ سهیم و شریک می‌شید و بخاطر همین تو فکرم بوده که همه نظرات رو (از همه وبلاگهای سمفونی در بلاگ اسکای٬ بلاگفا و ...) در بلاگ‌اسپات کپی و جمع‌آوری کنم (سعی می‌کنم در اولین فرصت اینکار رو بکنم).
 
برای برقراری بهتر این رابطه دو طرفه٬ این صفحه گفتمان (چت) رو اینجا گذاشتم و خوبیش اینه که علاوه بر اینکه برای من می‌تونید بنویسید٬ همه خواننده‌ها هم می‌تونند با‌هم دیگه تو این صفحه گفتگو کنند...
توضیحاتی در مورد این صفحه گفتمان عمومی:
۱- هر چه در این صفحه چت نوشته بشه٬ تو تمام وبلاگ‌های سمفونی شعله‌‌ها (بلاگ‌اسپات و ...) قابل مشاهده و نوشتن (پاسخ) است.
 
۲- در حد امکان تمام نوشته‌های این صفحه٬ کپی میشه و بعدا در بلاگ‌اسپات نوشته میشه.
 
۳-  اگر با کسی چت می‌کنید٬ (یا برای دیدن پاسخ) باید روی کلمه refresh که بالای Go است کلیک کنید.    
 
۴- در این صفحه عمومی٬ حداکثر ۲۰۰ حرف در یک خط می‌توان نوشت و صفحه مذبور بیش از ۲۰ خط گنجایش ندارد و بقیه را بصورت کرکره پاک میکند.
 
۵- این صفحه همواره بدنبال یا در ابتدای آخرین پستم خواهد بود.
 
۶- در این صفحه هم میشه با هر دو حروف لاتین (فینگلیس) و فارسی می‌توان نوشت.
 
۷- امیدوارم وجود این صفحه از نظرات و کامنتهای معمولی (بصورت قبل) محرومم نکنه که اونهم جایگاه خاص خودش رو داره. 
 
امتحانش ضرر نداره. موفق و پیروز باشید.