قبل از اینکه سیم گاز ماشینم ببُره٬ با یکی از دوستام رفته بودیم (شهر مرزی) سوئد خرید کنیم. شانس آوردیم که ماشینم وسط راه ادا درنیاورد و مریض نشد٬ وگرنه کلی خرج اضافی رو دستم گذاشته بود. شاید ماشین جونم هم دوسم داره و نمیخواست زیاد اذیتم کنه!
این پنجمین ماشینی هستش که اینجا خریدم و خیلی مامانیه. هر بچهای که میبینتش به مامان جونش میگه: مامان مامان٬ من این ماشینه رو میخوام ... تازه آدم بزرگها هم زیرچشمی و یواشکی نیگاش میکنند و یهعالمه کیف میکنند. یکبار هم صاحب قبلیش بهم گفت دلم واسه ماشینم تنگ شده. منم تو دلم گفتم بیخود٬ دیگه ماشین تو نیست. ماشین خودمه.
|