آدمی معمولا در پنج حالت حرف راست می زند و دروغ نمی گوید!
- آدم صادق باشد.
- وقتی که مسته و از خودش بیخود شده. مگر نمی گویند مستی و راستی؟
- در حالت هیپنوتیزم.
- وقتی که دچار تضاد شدید است. مثلا وقتی که داره شکنجه میشه و زیر شکنجه بریده٬ و یا وقتی که با دوستش دعوایش شده٬ هر چی که در رابطه با دوستش تو دلش بوده را خالی میکند و بیرون میریزد. حرفهائی را که در حالت عادی نمی تواند بزند در حالتی که کنترل خود را از دست داده است میزند.
- وقتی که عاشقه. یک عاشق نمیتواند به عشقش دروغ یگوید و چیزی را از او پنهان کند. اگر یک عاشق به معشوقش دروغ بگوید بهتر است در اصالت این عشق شک کرد و اگر بر فرض اینکه عاشق باشد٬ این دروغگوئیها همچون موریانه عشقشان را از تو می خورد و در نهایت عشقشان می پوکد و می پوسد! (البته ظرفیت طرف مقابل هم در این بحث جایگاه خاص خود را دارد و این را هم باید در نظر گرفت که صداقت با سادگی فرق دارد!).
در ضمن پنهان کردن و نگفتن چیزی٬ آنروی سکه دروغگوئی است و حرف ناقص و قسمتی از واقعیت را گفتن و بقیه را پوشاندن نیز دروع (پیچیده) است!
|