وقتی که به اینجا آمدم٬ بعداز تمام کردن کلاس نروژی٬ یک کلاس برایمان گذاشتند به اسم جامعهشناسی نروژ. بعداز اینکه این دوره را گذراندم٬ به خودم گفتم که این جامعه بزرگ از مجموعه جامعههای کوچکتر تشکیل شده - پس بنابراین اصل که از شناخت اجزاء یک پدیده میتوان کل جریان رو شناخت - بهتر است که به جوامع (کلیسا٬ دیسکو٬ گروهها سیاسی - اجتماعی - حقوقبشری و غیره) کوچکتر بروم و عملا با شناختن این تجمعهای کوچک و روابط و ضوابط درونی آنها بطور عینی٬ شناختی واقعبینانهتر نسبت به کل جامعه پیدا خواهم کرد.
متاسفانه (به علت افتادن تو چاله چولههای روزگار) بعداز مدتی این ؛جامعهشناسی تجربی؛ تعطیل شد که دوباره سعی میکنم اینکار رو (با دیدی بازتر و تجربهای بیشتر) بکنم و برداشتها و بررسیهام رو بنویسم. از جمله این سه چهار نوشته اخیرم که تحت عنوان روابط و روانشناسی تجربی است٬ در این رابطه میباشد. |