یک کلبه دارم تو یکی از دهاتهای نزدیک که اینترنت نداره و وقتی میرم اونجا نمیتونم وبلاگم رو بروز کنم و اینجا بنویسم! سعی میکنم تا برف وسرما شروع نشده٬ یکخرده جمع و جورش کنم! آخه حیونکی خیلی بهم ریخته هستش و یه عالمه کار داره. منم که دست تنها هستم و بقول معروف یک دست صدا نداره! ولی خدا رو شکر که خودم دوتا دست دارم و سعی میکنم با هر دو دستم کار کنم تا ...
حتما میدونید بجای پنجشنبه و جمعه٬ اینجا شنبه و یکشنبهها تعطیل هستش. منهم میرم اونجا و تا دوشنبه نمیتونم اینجا بیام.
این کلبه هم قصههائی واسه خودش داره و اگه وقت بشه اونا رو هم مینویسم.
|