در برابر آینه

اگر خودت با خودت مسئولانه برخورد نمی‌کنی٬ چه جوری انتظار داری که دیگری با تو مسئولانه برخورد کنه؟
اگه خودت واسه خودت دلت نمی‌سوزه٬ چه جوری انتظار داری که اون واسه تو دلش بسوزه؟
اگه خودت با خودت صادق نیستی٬ چه جوری انتظار داری که دیگران باهات صادق باشند؟
اگه تو وایستادی و داری درجا می‌زنی٬ واسه چی انتظار داری که یکی بیاد و هلت بده و ببرت جلو؟
... و خلاصه بگذار رک و تیز بهت بگم...
اگه تو خری و می‌خواهی خر بمونی٬ چه جوری انتظار داری که دیگران سوارت نشن؟

آهای با توام مرتیکه وا رفته ِ الدنگ ِ عوضی که زل زدی تو آینه و خودتو نگاه می‌کنی! هرشب باید اینها رو بخونی و از خودت حسابرسی کنی. اگه توی یک هفته بهتر شدی و ... که فتبارک‌الله‌ احسن الخالقین٬ وگرنه باید بری بمیری و یا حداقل اسمتو عوض کنی! حالیته؟!

پینوشت ۱: بله٬ می‌فهمم!
پینوشت ۲: میبخشین که تند و تیز نوشتم! آخه تو رابطه با خودم نوشتم و باید با خودم جدی برخورد کنم.
پینوشت ۳: می‌بخشید که دو سه روز غایب بودم٬ آخه سر یکی دو تا پیچ و گردنه گیر کرده‌ بودم و باید بارم رو خالی میکردم و خودم رو تصفیه ... تا دوباره بتونم راه بیفتم!
پینوشت ۴: تا دوشنبه شب نخواهم نوشت!