سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

سمفونی و رقص شعله‌ها

زندگی سرشار از شعله‌ است و در درون هر فرد آتشفشانی از شعله‌ها می‌باشد

امتحان قوه

روز بعداز مرخص شدنم از بیمارستان رفتم مدرسه و همان روز امتحان قوه داشتیم! خانم معلم دیکته گفت و بعد ورقه ها را جمع کرد و سر کلاس صحیح میکرد. چوب خانم معلم هم بغل دستش بود و هر شاگردی که کمتر از ۱۲ میگرفت صدایش میکرد و کف دستش را با چوب میزد. یکی از همشاگردیهایم را صدا کرد و بعد از اینکه کف دست شاگرد فلکزده را حسابی چوبکاری کرد٬ ورقه اش را داد و گفت برو و بیشتر تمرین کن. همکلاسیم نگاهی به ورقه امتحانی کرد و با چشمهای اشک آلودش نگاهی بمن کرد و گفت:

 خانم اینکه مال ما نیست! این مال سمفونی هست که همش غایب بوده!

من اسم کوچکم را بالای ورقه نوشته بودم که فقط یک حرف کم داشت تا شبیه فامیلی همکلاسیم شود!

خانم معلمم منو صدا کرد. رفتم جلو کلاس و گفت که همه بچه ها واسم کف بزنند و یک کارت ده آفرین هم گرفتم. آخه من دیکته ۹ گرفته بودم!

 

نظرات 5 + ارسال نظر
ناهید غریب دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:59 http://nadihegharib.blogfa.com

جالب بود.امیدوارم کسی هیچ وقت جای کسی تنبیه نشه!
یا حق

هامون و مهدی سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 http://khaneie-ashena.persianblog.com

سلام خوبین شما ؟......ببخش که دیر به دیر سر می زنم ......خاطرات قشنگیه من که خیلی خوشم اومد...همینطور از سبک نوشتنت یاد داستان های آل احمد افتادم .......

سکوت سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:29 http://the-only.blogfa.com

می دو نی یه روزی منو به جای یکی دیگه از کلاس انداختن بیرون! یادمه بعد کلاس کتک مفصلی ازم خورد! چون وقتی داد و بی داد می کردم که اون باید بره، با نیشخند داشت منو نگاه می کرد.

هومن سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 14:06 http://lopo.blogsky.com

جالب بود و زیبا خوش باشی . دوستدار تو

بدون امضا سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 17:30

امتحانای قوه یادمه و همین طور کارتهای ده آفرین هنوز دارمشون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.